تفاوت استراتژي بازاريابي و برنامه بازاريابي
استراتژيهاي بازاريابي كه راهبرد بازاريابي نيز گفته ميشود نقش بسيار مهمي در موفقيت و شكست شركتها دارد. بسياري از شركتها براي موفقيت در بازار صرفا به تدوين برنامه بازاريابي اكتفا ميكنند ولي واقعيت اين است كه انتخاب استراتژيهاي بازاريابي بسيار مهمتر از برنامههاي بازاريابي است. زيرا استراتژيهاي بازاريابي منطق و چرايي موفقيت شركتها را در بازار مشخص ميكند در حالي كه برنامه بازارايابي، تاكتيكهاي اجراي اين استراتژيها را مشخص ميكند بنابراين، تا زماني كه استراتژي بازاريابي مشخص نباشد، تدوين برنامه بازاريابي بيهوده خواهد بود.
استراتژي بازاريابي چيست؟
شركتها براي مشخص كردن استراتژي بازاريابي خود بايد به چهار سوال پاسخ دهند. اول) بازارهاي خود را چگونه بخشبندي ميكنند؟ دوم) كدام يك از بخشها را به عنوان بازار هدف خود انتخاب ميكنند؟ سوم) استراتژي موقعيتيابي خود را در بازار چگونه تعريف ميكنند؟ چهارم) نقطه تمايز خود را چگونه تعريف ميكنند؟ در ادامه اين نوشته سعي ميكنيم به هر يك از اين سوالات پاسخ دهيم.
اول- بخشبندي بازار
دليل بخشبندي بازار، ريشه در تفاوتهاي رفتاري بين مشتريان است. امروزه به دليل گسترش مدرنيسم و فرانوگرايي، مصرفكننده به تفاوتهاي فردي و فرهنگي بها ميدهند و اين تفاوتهاي فردي تاثيرات عميقي بر رفتار خريد آنها ميگذارد. به همين دليل تا زماني كه شركتها تفاوتهاي رفتاري مشتريان خود را درك نكنند در بازاريابي نيز موفق نخواهند بود. بخشبندي بازار به شركتها كمك ميكند تا اين تفاوتها را درك كنند. براي بخشبندي مشتريان از معيارهاي مختلفي ميتوان استفاده كرد كه اين معيارها در بازارهاي مصرفي، بازارهاي بينبنگاهي يا صنعتي، و بازارهاي بينالمللي كاملا متفاوت است كه در نوشتههاي آتي در مورد اين معيارهاي صحبت خواهيم كرد.
دوم-انتخاب بازارهاي هدف
بعد از بخشبندي بازار، شركتها بايد به اين سوالات پاسخ دهند كه كداميك از بخش هاي بازار را به عنوان بازار هدف خود انتخاب ميكنند. برخي شركتها فقط يك بخش و برخي نيز چندين بخش را به عنوان بازار هدف خود انتخاب ميكنند. براي انتخاب بازارهاي هدف، علاوه بر اين كه توان رقابتي شركت در آن بازار بايد مورد توجه قرار گيرد، بايد به جذابيت هر يك از اين بخشهاي بازار نيز توجه كرد. به طور مثال، اگر بازار كامپيوترهاي شخصي را با بازار تبلتهاي هوشمند مقايسه كنيد، بازار تبلتهاي هوشمند در آينده رشد بيشتر خواهد كرد بنابراين، انتظار ميرود به بازارهاي جذابتري نيز تبديل شوند.
سوم-تعريف بيانيه موقعيتيابي
بعد از انتخاب بازارهاي هدف، شركت ها استراتژي موقعيتيابي خود را تعريف ميكنند. اين استراتژي در قالب يك بيانيه تعريف ميشود كه به آن بيانيه موقعيتيابي گفته ميشود كه در اين بيانيه شركت بازار هدف، و مزيت رقابتي خود را تعريف ميكند.
چهارم-استراتژي تمايز
همانطور كه گفتيم در بيانيه موقعيتيابي برند، بايد مزيت رقابتي نيز تعريف شود. بنابراين، شركتها بايد مزيت رقابتي را به عنوان نقطه تمايز خود انتخاب كنند كه اولا براي بازارها هدف آنها جذاب و مهم باشد و ثانيا به راحتي توسط رقبا قابل تقليد نباشد. تمايز، در واقع به اين سوال پاسخ ميدهد كه چرا بايد مشتريان محصولات رقبا را خريداري نكنند و از شركت ما خريداري كنند؟